کد مطلب:29405 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

شب جمعه












4463. الإقبال:از جمله دعاها در این شب، دعایی است كه به سند خود، از جدّم ابو جعفر طوسی روایت كرده ام كه گفت:روایت شده كُمیل بن زیاد نَخَعی، امیر مؤمنان را در نیمه شعبان، در حال سجده دید كه این دعا را می خواند.

در روایت دیگری این عبارت را دیدم كه كُمیل بن زیاد گفت:با مولای خود، امیر مؤمنان، به همراه گروهی از یارانش در مسجد بصره نشسته بودیم كه یكی از آنان، از معنای سخن خداوند عزوجل پرسید كه:«فِیهَا یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ؛[1] در آن [ شب ] هر [ گونه ] كاری [ به نحوی ] استوار، فیصله می یابد».

[ علی علیه السلام] فرمود:«مقصود، نیمه شعبان است. سوگند به آن كه جان علی به دست اوست، هیچ بنده ای نیست، مگر آن كه هر آنچه خوبی و بدی تا آخر سال بر وی می گذرد، در نیمه شعبان بر او تقسیم می گردد، و هیچ بنده ای این شب را زنده نمی دارد و دعای خضرعلیه السلام را نمی خواند، مگر آن كه پاسخ گفته می شود».

هنگامی از مسجد رفت، شبْ هنگام، درِ خانه اش را زدم.

فرمود:«چه كار داری كمیل؟».

گفتم:دعای خضر را می خواهم.

فرمود:«بنشین ای كمیل! هرگاه این دعا را حفظ كردی، هر شبِ جمعه آن را بخوان، و یا ماهی یك بار بخوان، و یا سالی یك بار بخوان، و یا دستِ كم در عمرت یك بار بخوان كه [ در این صورت]، كفایت می شوی، یاری می گردی، روزی داده می شوی و بخشایش را از دست نمی دهی.

ای كمیل! هم صحبتی طولانی ما، بر ما واجب كرده كه خواست تو را برآورده كنیم».

آن گاه فرمود:«بنویس:

بار خدایا! من به [ حقّ ] رحمتت كه همه چیز را در بر می گیرد، از تو درخواست می كنم، و به قدرتت كه به وسیله آن بر همه چیزها چیره ای و همه چیزها در برابر آن فروتن اند و همه چیزْ خوار است، و به جبروتت كه به وسیله آن، بر همه چیزها غلبه پیدا كرده ای، و به عزّتت كه هیچ چیز در برابر آن، تاب مقاومت ندارد، و به عظمتت كه اركان همه چیزها را پُركرده است، و به سلطنتت كه بر همه چیزها برتری دارد، و به وجود تو كه پس از فانی شدن همه چیزها باقی است، و به نام هایت كه به وسیله آنها بر اركان همه چیزها غلبه پیدا كرده ای، و به دانشت كه به همه چیزْ احاطه دارد، و به نور وجهت (رویت) كه همه چیز برایش روشن است، ای نور! ای قدّوس! ای اوّلِ اوّلین ها و ای آخرِ آخرین ها!

بار خدایا! بر من ببخش گناهانی را كه پرده های عصمت را می دَرَند. بار خدایا! بر من ببخش گناهانی را كه بدبختی ها را فرود می آورند. بار خدایا! بر من ببخش گناهانی را كه نعمت ها را دگرگون می كنند. بار خدایا! بر من ببخش گناهانی را كه دعا را باز می دارند. بار خدایا! بر من ببخش گناهانی را كه بلا را فرود می آورند. بار خدایا! بر من ببخش گناهانی را كه امید را قطع می كنند. بار خدایا! بر من ببخش هر گناهی را كه انجام داده ام و هر خطایی را كه مرتكب شده ام.

بار خدایا! من به یاد تو به تو تقرّب می جویم، و به سوی تو از تو شفاعت می طلبم، و به [ حقّ ] بخششت از تو می خواهم كه مرا به خود نزدیك سازی، و شكرت را روزی ام گردانی، و یادت را به من الهام نمایی.

بار خدایا! از تو به سانِ انسانی فروتن، بی ارج و افتاده، درخواست می كنم كه بر من آسان گیری و رحم كنی، و مرا به بخشش خود، خشنود و قانع سازی، و در همه احوال، فروتنم گردانی.

بار خدایا! به سان كسی از تو درخواست می كنم كه بینوایی اش شدّت یافته، و به هنگام سختیِ نیاز به درگاهت آمده، و امیدش به آنچه كه نزد توست، بسیار است.

بار خدایا! پادشاهی ات عظیم، و مكانت برتر، و تدبیرت پوشیده، و فرمانت آشكار، و قهرت چیره، و قدرتت نافذ است و از قلمرو حكومت تو توانِ گریز نیست.

بار خدایا! برای گناهانم بخشاینده ای، و برای زشتی هایم سرپوش گذارنده ای، و برای هیچ یك از كارهای زشتم، تغییر دهنده ای به كار نیك، جز تو نمی یابم. خدایی جز تو كه منزّهی و به سپاست مشغولم، نیست. به خویش ستم كردم و بر پایه نادانی ام دلیری نمودم، و به یادكردِ قدیم تو از من، و لطفت به من، دل خوش گردانیدم.

بار خدایا! مولای من! چه بسیار زشتی كه بر آنها سرپوش گذاشتی، و چه بسیار بلاهای سنگین كه از من بازگرداندی، و چه قدر لغزش كه از آنها بازم داشتی، و چه قدر ناخوشی كه از من دفع كردی، و چه بسیار ثناهای زیبا كه شایسته آن نبودم و تو برایم نشر دادی.

بار خدایا! گرفتاری ام بزرگ، بدحالی ام گذشته از حد، و عملم اندك است، و دلبستگی هایم زمینگیرم ساخته اند، و آرزوهای دراز، از بهره گیری بازم داشته اند، و دنیا با غرور خود، و نَفْسم با خیانت ها و سهل انگاری هایش مرا فریفته است.

ای سرور من! به عزّتت از تو می خواهم كه كارها و رفتارهای بدم، دعایم را از رسیدن به تو باز ندارد و به خاطر آگاهی ات بر رفتارهای پوشیده ام، رسوایم نسازی، و بر آنچه كه در تنهایی هایم از كارهای زشت و بی ادبی انجام داده ام و یا به خاطر ادامه افراطكاری و نادانی و فراوانی شهوت و غفلتم، به مجازاتم شتاب مورزی.

بار خدایا! به عزّت خودت، در همه حال بر من مهربان باش و در هر كاری مرا مورد مهر و توجّه قرار ده.

خدای من و پروردگار من! من جز تو چه كسی را دارم كه از او رفع گرفتاری ها و توجّه به كارهایم را درخواست كنم؟

خدای من و مولای من! بر من فرمانی جاری ساختی كه در آن، از خواهش های نفسم پیروی كردم و از ظاهرسازی های دشمنم پرهیز ننمودم، كه بدین ترتیب، با آنچه هوس كردم، مرا فریب داد و تقدیر هم در این كار، او را یاری كرد. من در آنچه بر من گذشت، با زیر پا گذاشتن پاره ای از قوانین تو و مخالفت با بعضی فرمان هایت، تجاوزكاری كردم. در همه این امور، تو بر من حجّت داری، و من در آنچه كه قضای تو بر من رانده شده، حجّتی ندارم و حكم و آزمایشت بر من الزامی است.

خدای من! اینك، پس از كوتاهی هایم و زیاده روی هایم در حقّ خویش، عذرخواهانه، پشیمان، شكسته، پوزش جو، آمرزش خواه، برگشته، اقرار كننده، قبول كننده و معترف، به درگاهت آمده ام، و از آنچه در آن هستم، راه گریزی نمی یابم، و در كارهایم پناهگاهی نیست كه بدان روكنم، جز آن كه تو عذرم را بپذیری و مرا در گستره رحمت خویش وارد سازی.

خدای من! عذرم را بپذیر، و بر سختی گرفتاری ام رحم نما، و از بند محكم، رهایم كن.

پروردگارا! بر ضعیفی بدنم و نازكی پوستم وشكنندگی استخوانم رحم كن. ای آن كه خلقتم، یادكردم، تربیتم، وجودم، و تغذیه ام را آغاز كردی! به خاطر گذشت نخستین و خوبی های پیشینت در حقّ من، مرا ببخش.

خدای من و سرور من و پروردگار من! آیا تو را چنان می بینم كه مرا عذابم می كنی، پس از اقرارم به توحیدت ؟ و پس از آن كه قلبم معرفت تو را در خود دارد و زبانم به یاد تو می چرخد و درونم به مِهر تو گِره خورده است ؟ و پس از اعتراف صادقانه و دعای فروتنانه ام برای پروردگاری ات؟

هیهات! تو كریم تر از آنی كه آن را كه پروریدی، نابود كنی و آن را كه نزدیك ساختی، دور گردانی و آن را كه پناه دادی، رها كنی و آن را كه كفایت كردی و بر او رحم آوردی، به گرفتاری ها تسلیم سازی.

ای سرور من و خدای من و مولای من! ای كاش می دانستم كه آیا آتش بر چهره هایی كه برای عظمت تو به سجده افتاده اند، و بر زبان هایی كه صادقانه به توحید تو گشوده شده و مدح شكرت را گفته اند، و بر دل هایی كه به راستی بر خداوندی ات اعتراف كرده اند، و بر درون هایی كه به تو آگاهی پیدا كرده و فروتن گشته اند، و بر اعضای پیكری كه به سوی جایگاه های عبودیّت تو مطیعانه می شتابند و با اعتقاد كامل، طلب آمرزش می كنند، تسلّط خواهد یافت؟! چنین گمانی بر تو نیست و درباره فضل تو چنین به ما خبر داده نشده است.

ای كریم! ای پروردگار! تو از ناتوانی من در برابر گرفتاری های ناچیز دنیا و كیفرهای آن و ناخشنودی هایی كه در دنیا بر اهل آن وارد می شود، آگاهی، با آن كه این بلاها و ناخشنودی ها، زودگذر، ناپایدار و كوتاه مدّت اند. پس چگونه بلای آخرت و بزرگی ناخشنودی های آن را تحمّل كنم، در حالی كه بلای آن، طولانی و همیشگی است و از اهل آن، برداشته نمی شود؛ چون آن بلا جز بر پایه خشم و انتقام و دشمنی تو نیست و این، چیزی است كه آسمان ها و زمین، تاب تحمّل آن را ندارند. ای سرور من! چگونه تحمّل كنم، در حالی كه من، بنده ناتوان، خوار، كوچك، بینوا و افتاده توام؟

ای خدای من و پروردگار من و سرور من و مولای من! از كدام كارها به تو شكایت آورم و از كدام یك ناله سر دهم و گریه كنم؟ از درد كیفر و شدّت آن یا از طول بلا و مدّت آن؟ اگر مرا با دشمنانت در كیفرها قرار دهی و بین من و اهل گرفتاری جمع كنی و بین من و دوستان و یارانت جدایی افكنی، چنان گیر - ای خدای من و سرور من و مولای من و پروردگار من - كه بر عذابت شكیبایی كنم، بر جدایی ات چگونه تاب آورم؟ چنان گیر كه بر سوز دوزخت شكیبا باشم، چگونه بر ننگریستن به كرامتت صبوری ورزم؟ و یا چگونه در آتشْ منزل گزینم و امیدم بخشش تو باشد؟

پس به عزّت تو - ای سرورم و مولایم - صادقانه سوگند می خورم كه اگر مرا گویا در بین اهل دوزخ رها كنی، چون نالیدن امیدواران، ناله خواهم كرد و چون فریاد فریادزنان، فریاد خواهم زد، و چون گریه كس از دست دادگان، گریه خواهم كرد و تو را فریاد خواهم زد كه:كجایی، ای ولی مؤمنان، ای نهایت آرزوی عارفان، ای كمكِ كمك جویان، ای دوست دل راستگویان و ای خدای عالمیان؟!

آیا ممكن است تو را - كه منزّهی و ستودنی، ای خدای من - چنان ببینم كه در دوزخ، صدای بنده مسلمانی را كه به خاطر مخالفت هایش در آن جا زندانی شده و به خاطر گناهكاری اش طعم عذاب تو را می چشد و به علّت جرم و جنایتش در بین طبقه های دوزخْ حبس شده، بشنوی و او چون امیدواران به رحمت تو، به درگاهت ناله می كند و به زبان اهل توحیدت، صدایت می كند و به [ حقّ ] ربوبیّتت به تو متوسل می شود؟

ای مولای من! چگونه چنین شخصی در كیفر بماند، در حالی كه امید بردباری گذشته تو را دارد؟ و چگونه آتشْ او را رنج دهد، در حالی كه آرزوی فضل و رحمت تو را دارد؟ و یا چگونه شعله های آن وی را بسوزاند، حال آن كه تو صدای او را می شنوی و جایگاهش را می بینی؟ و یا چگونه شعله های آن او را فرا گیرد، حال آن كه ناتوانی او را می دانی؟ و یا چگونه در بین طبقه های آن، بالا و پایین برود، حال آن كه راستگویی او را می دانی؟ و چگونه زبانه های آن او را زجر دهد، حال آن كه او با خطاب:"ای پروردگار!"، تو را فریاد می زند؟ و چگونه امید به تو برای رهایی از آن دارد و تو او را در آن جا رها می كنی؟

هرگز چنین گمانی به تو نمی رود و در كَرَم تو، چنین چیزی ناشناخته است و این، با خوبی و احسانی كه درباره موحّدانت روا داشتی، شبیه نیست!

به یقین، قطع دارم كه اگر حكم به شكنجه منكرانت نكرده بودی و به جاودانه بودنِ گرفتاری دشمنانت فرمان نرانده بودی، همه دوزخ را سرد و آرامْ قرار می دادی و هیچ كس را در آن جا جایگزین و مقیم نمی ساختی؛ امّا تو - نام هایت مقدّس باد - سوگند خوردی كه دوزخ را از كافرانِ جِن و اِنس پُر سازی و خیره سران را در آن، گرفتار جاودان گردانی و تو - ثنایت شكوهمند باد - در آغاز گفتی و با نعمت های كریمانه ات منّت نهادی كه:"أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ؛[2] آیا كسی كه مؤمن است، چون كسی است كه نافرمان است؟ یكسان نیستند ".

خدای من و سرور من! به [ حقّ ] قدرتی كه مقدَّر كردی و به سرنوشتی كه آن را حتمی ساختی و استوار گردانیدی و با اجرای آن بر هر كس غلبه یافتی، از تو درخواست می كنم كه در این شب و در این ساعت، هر جرمی را كه مرتكب شده ام و هر گناهی را كه انجام داده ام و هر زشتی ای را كه مخفی داشته ام و هر كار جاهلانه ای را كه انجام داده ام - چه نهان كرده ام و چه آشكار، و چه مخفی داشته ام و چه نمایان -، و هر بدی ای را كه به فرشتگان نویسنده - كه آنان را بر صورت برداری كارهایم موكّل كرده ای - فرمان به ثبت دادی و خود بر آنچه از آنان مخفی مانده، گواهی و از روی رحمتتْ آنها را مخفی كرده ای و به كرمت پوشانیده ای، بر من ببخش، و نصیب مرا از هر خیری كه می فرستی، نعمتی كه می بخشی، خوبی ای كه می گسترانی، روزی ای كه تقسیم می كنی، گناهی كه می بخشی و خطایی كه می پوشانی، افزون فرما.

ای پروردگار من! ای پروردگار من! ای پروردگار من! ای خدای من و آقای من و مولای من و مالك من! ای آن كه پیشانی ام (اختیارم) به دست اوست! ای دانا به بدحالی و درماندگی ام و آگاه از نیازمندی و حاجتم! ای پروردگارم! ای پروردگارم! ای پروردگارم! به حقّ تو و پاكی تو و بزرگ ترین صفت ها و نام هایت، از تو درخواست می كنم كه در شب و روز، وقت های مرا به یاد خودت پُر بار، و به خدمتت پیوسته و اعمالم را در پیشگاهت پذیرفته قرار دهی، تا همه اعمال و وِردهایم (دعاهایم) یك وِرد باشند و حالم در خدمت تو جاودانه گردد.

ای سرور من! ای آن كه بر او تكیه دارم! ای آن كه احوالم را به او شكایت می برم! ای پروردگارم! ای پروردگارم! ای پروردگارم! اعضایم را بر خدمتت نیرو ده، و دلم را به همّت و تصمیمْ استوار كن، و در راه بیمناكی از خودت و تداوم پیوستگی به خدمتت، توفیق تلاش به من عنایت فرما تا در میدان های پیشتازان، به سوی تو پیشتازی كنم و در بین مسابقه دهندگان، به سوی تو سرعت گیرم و در بین مشتاقان، به جوار تو مشتاق شوم و چون مخلصان، به تو نزدیك گردم و به سان یقین كنندگان، از تو بترسم و با مؤمنان، در كنارت قرار گیرم.

بار خدایا! هر كس اراده بد درباره من دارد، درباره اش اراده [ ی بد] كن، و هر كس به من نیرنگ می زند، به او نیرنگ زن، و در پیشگاه خود، مرا از بهترینِ بندگانت قرار ده و با منزلت ترینشان بگردان، و ویژه ترینشان در نزدیكی به خویش قرار ده؛ چون جز به فضل تو نمی توان به آن [ جایگاه ] دست یافت. با بخشندگی خود بر من ببخش، و با بزرگواری خویش به من توجّه فرما، و با رحمتت مرا حفظ كن و زبانم را به ذكرت گویا، و دلم را به محبّتت شیدا كن، و با پذیرش نیكویت بر من منّت نِه، گرفتاری ام را كم كن، و لغزشم را ببخش؛ چرا كه تو بر بندگانت فرمان عبادت داده ای و به آنان دستور دعا داده ای و پذیرش را برایشان ضمانت نموده ای.

پروردگارا! رویم را به سوی تو كرده ام. پروردگارا! دستم را به سوی تو دراز كرده ام. به [ حقّ ] عزّتت دعایم را مستجاب كن و مرا به آرزویم برسان، و امیدم را از خود نبُر، و شرّ دشمنان جِنّی و اِنسی ام را بسنده باش.

ای شتابنده در خشنودی! بر آن كه جز دعا چیزی ندارد، ببخش؛ چرا كه تو هر آنچه خواهی، انجام خواهی داد.

ای آن كه نامش دوا، و یادش شفا، و پیروی اش ثروت است! بر آن كه سرمایه اش امید و ابزارش گریه است، رحم كن. ای گسترنده نعمت و ای دفع كننده بدبختی! ای نور وحشت كنندگان در تاریكی ها! ای دانای آموزش ندیده!

بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرست، و با من آن گونه كه تو شایسته آنی، رفتار فرما، و بر محمّد و امامان خجسته از خاندان او درود فرست و سلام ویژه نثار كن».[3].









    1. دخان، آیه 4.
    2. سجده، آیه 18.
    3. الإقبال:331/3، مصباح المتهجّد:910/844، مصباح الزائر:317، المصباح، كفعمی:737.